✔️ نوبت به معرفی شخصیت آخر این داستان جذاب “Beata Abramczyk” رسید. بعد از معرفی این شخصیت روال داستان با فایل صوتی شروع می شود …
Beata ist eine international erfahrene Restaurantfachfrau und freut sich auf ihren neuen Arbeitsplatz.
بآتا یک مهماندار بین المللی باتجربه است و بخاطر شغل جدیدش خوشحال است.
✔️ “Restaurantfachfrau” به کسی گفته می شود که معمولا در یک هتل بزرگ، یک دوره سه ساله در بخش پذیرش و یا مهمانداری آموزش می بینند. برای مرد ها این لغت می شود “Restaurantfachmann”.
✔️ فعل “freuen” با چند حرف اضافه به کار می رود که مهمترین آن ها را برای شما همراه با مثال شرح می دهیم.
پیشنهاد ویژه
خودتان آلمانی را (تضمینی) یاد بگیرید! شروع از الفبا، به فارسی، منطبق بر آزمونهای گوته
پیشنهاد ویژه
کاملترین منابع آموزش زبان آلمانی
ارزشمندترین منابع آموزش آلمانی، همه در یک پکیج (A1 تا C1)
پیشنهاد ویژه
نرم افزار دلفین – آلمانی (A1 تا B2)
فلش کارتهای آماده، دیکشنری، آموزش مکالمه، داستان آلمانی، تمرین شنیدار، تمرین لغت و گرامر و… همگی در نرم افزار دلفین
پیشنهاد ویژه
دیکشنری آلمانی به فارسی، فارسی به آلمانی و آلمانی به آلمانی (لانگنشایت، ۶۰ هزار لغت)، با تلفظ انسانی، قابلیت ارسال به جعبه لایتنر
✅ sich auf etwas (Akk.) freuen
در این حالت، معنی “خوشحال بودن (از اینکه)، خوشحالی کردن (از اینکه)” می دهد. مثلا اتفاقی قرار است در آینده بیافتد که بابت آن خوشحالیم.
Ich freue mich auf deinen Besuch.
من خوشحالم از اینکه تو را می بینیم. (مثلا قرار است دوستتان را ببینید و هنوز او را ندیده اید.)
Die Kinder freuen sich schon auf die Ferien.
بچه ها از همین حالا خوشحالی می کنند (از این) که تعطیلات دارند.
✅ sich über etwas (Akk.) freuen
در این حالت، معنی “خوشحال بودن (از)، خوشحال شدن (از)” می دهد. و اتفاقی است که هم اکنون رخ داده.
Ich freue mich, das Sie gekommen sind.
خوشحالم (از این) که آمدید.
Er hat sich über deinen Besuch gefreut.
از دیدن تو خوشحال (شده) بود.
✅ sich freuen für
این حالت ، معنی “برای کسی یا چیزی خوشحال بودن” میدهد.
Ich freue mich für dich.
برایت خوشحالم. (مثلا یک اتفاق خوب برای دوستتان افتاده است)
Bis dahin dauert es aber noch ein paar Wochen und für die Zwischenzeit sucht sie einen Job als Aushilfe.
اما تا اون زمان (در شغل جدیدش مشغول شود) چند هفته طول می کشد و برای این مدت (در این فاصله) او دنبال یک شغل موقت است.
🔹 Bis dahin تا آن زمان
🔹 dauern (dauerte, hat gedauert) طول کشیدن، به طول انجامیدن
🔹 ein paar چند، چند تا
⚠️ دقت کنید اگر حرف “p” در “ein paar” به صورت بزرگ نوشته شود، معنی آن متفاوت میشود.
🔹 ein Paar یک جفت
ein Paar Handschuhe یک جفت دستکش
Sie hat Glück! Bei “Leo & Co.” ist für sechs Wochen eine Stelle frei.
او خوش شانسه! در “لئو & کو” به مدت شش هفته یک شغل آزاده. (یک شغل می تونه داشته باشه)
👍 در درس بعدی متن داستان اصلی را شروع خواهیم کرد.
لیست قسمتهای داستان آلمانی «Die Neue»
لیست داستانهای آلمانی سایت رپیدلرن :
(تمام لینکها به قسمت اول از هر مجموعه داستان است – لیست ادامه داستانها در انتهای هر داستان قرار دارد)