مقدمه

آیا از کتاب های درسی و برنامه های خسته کننده ای که جملات بی معنی به شما یاد می دهند خسته شده اید؟ آیا به دنبال مطالبی هستید که نه تنها زبان، بلکه فرهنگ را نیز به شما آموزش دهد؟

حتی به عنوان مبتدی هم می توانید شروع به خواندن به زبان آلمانی کنید. کتاب‌هایی با متون کوتاه و ساختار دستوری و جمله‌ای ساده، تجربه خواندن لذت‌بخشی را به شما می‌دهند و به شما این امکان را می‌دهند که با قرار گرفتن در معرض زبان طبیعی از همان روز اول، زبان را به روشی مغز پسند یاد بگیرید.

با کتاب‌های داستانی که در بخش “داستان های کوتاه آلمانی” به شما ارائه می دهیم می توانید زبان آلمانی را به شیوه‌ای سرگرم‌کننده و مناسب فرا بگیرید و در عین حال حقایق جالبی در مورد فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ و جغرافیای کشورهای آلمانی زبان بیاموزید.

در این درس قسمت دوم از داستان سطح بندی شده Claudia, Mallorca که برای سطح A1 می تواند بسیار مفید باشد را ادامه می دهیم.

پیشنهاد ویژه

خودآموز زبان آلمانی – سطح A1

خودتان آلمانی را (تضمینی) یاد بگیرید! شروع از الفبا، به فارسی، منطبق بر آزمونهای گوته

خودآموز زبان آلمانی در 30 روز پکیج اول

پیشنهاد ویژه

کاملترین منابع آموزش زبان آلمانی

ارزشمندترین منابع آموزش آلمانی، همه در یک پکیج (A1 تا C1)

کاملترین پکیج منابع آموزشی زبان آلمانی German Pack

پیشنهاد ویژه

نرم افزار دلفین – آلمانی (A1 تا B2)

فلش کارتهای آماده، دیکشنری، آموزش مکالمه، داستان آلمانی، تمرین شنیدار، تمرین لغت و گرامر و… همگی در نرم افزار دلفین

پیشنهاد ویژه

دیکشنری آلمانی دلفین

دیکشنری آلمانی به فارسی، فارسی به آلمانی و آلمانی به آلمانی (لانگنشایت، ۶۰ هزار لغت)، با تلفظ انسانی، قابلیت ارسال به جعبه لایتنر

دیکشنری آلمانی مخصوص اندروید

فصل یازده (Kapitel 11)

Lucy sieht über das Meer.

Sie sagt: „Es ist Sommer! Meer, Wein, gutes Essen! Alle Leute sind glücklich! Nur du bist unglücklich!”

„Ja!, sagt Claudia. „Weil alle Männer Idioten sind!”

لوسی به دریا نگاه می کند.
او می گوید: «تابستون است! دریا، شراب، غذای خوب! همه مردم خوشحال هستند! فقط تو ناراضی!»
کلودیا می گوید: «آره! “چون همه مردها احمق هستند!”

فصل دوازده (Kapitel 12)

Claudia hatte letztes Jahr eine Affäre.

Mit einem Arzt.

Der Arzt war Schönheitschirurg. Für ästhetische Operationen.

Nach sechs Wochen hat er gesagt: „Claudia!

Deine Nase ist nicht perfekt. Ich möchte deine Nase operieren. Natürlich gratis!”

Das war das Ende der Affäre.

کلودیا سال گذشته یک ماجرای عشقی داشت.
با یک پزشک.
دکتر جراح پلاستیک بود. برای عمل های زیبایی.

بعد از شش هفته او گفت: کلودیا!

بینی تو عالی نیست. من می خوام بینیت رو عمل کنم. البته رایگان!

اون پایان رابطه عشقی بود.

فصل سیزده (Kapitel 13)

Birkan fährt die Jacht zurück nach Mallorca.

Er fährt in den Hafen “Port de Portals“.
Er macht die Jacht neben der Jacht von einem berühmten Hollywood-Schauspieler fest.

„Hi Michael!”, sagt Birkan.

„Hi Birkan! How are you?”, sagt Michael.

بیرکان قایق تفریحی را به مایورکا برمی گرداند.

او به بندر “Port de Portals” می رود.
او قایق را در کنار قایق تفریحی یکی از بازیگران مشهور هالیوود لنگر انداخت.

بیرکان می گوید: سلام مایکل.

“سلام بیرکان! مایکل می گوید “چطوری؟”

فصل چهاردهم (Kapitel 14)

Michael trägt auch eine Rolex.

Es ist eine Spezialanfertigung.

Die Rolex von ihm hat neunzigtausend Euro gekostet.

Birkan ist gut informiert über die Preise von Rolex-Uhren.

مایکل نیز رولکس می پوشد.

اون سفارشی ساخته شده است.

رولکس او نود هزار یورو قیمت داشت.

بیرکان به خوبی از قیمت ساعت رولکس مطلع است.

فصل پانزدهم (Kapitel 15)

Michael ist ein attraktiver Mann.

Claudia denkt: Wie viele Frauen hat Michael gehabt? Zweihundert? Funfhundert?
Tausend?

Jetzt hat Michael eine Sextherapie gemacht.

Claudia denkt: Wo kann ich einen normalen Mann finden?

مایکل مرد جذابی است.
کلودیا فکر می کند: مایکل چند همسر داشته؟ دویست؟ پانصد؟

هزار؟

مایکل سکس تراپی انجام داده است.

کلودیا فکر می کند: کجا می توانم یک مرد معمولی پیدا کنم؟

فصل شانزدهم (Kapitel 16)

Claudia, Lucy und Birkan gehen zum Auto.

Es ist ein Jeep.

Es ist der Jeep, den Roger Moore in einem James-Bond-Film gefahren hat.

Sie fahren in ihr Haus.

لودیا، لوسی و بیرکان به سمت ماشین می روند.

اون یک جیپ است.

این جیپی است که راجر مور در فیلم جیمز باند سوار آن شد.

آن ها به خانه شان می روند.

فصل هفدهم (Kapitel 17)

Das Haus ist groß.

Es hat zehn Zimmer und zehn Badezimmer.

Im Garten ist ein Swimmingpool und ein Tennisplatz.

Birkan parkt den Jeep neben einem großen Auto. Es ist ein Chrysler. In Gold!

خانه بزرگ است.

ده اتاق و ده حمام دارد.

در باغ یک استخر شنا و یک زمین تنیس وجود دارد.

بیرکان جیپ را کنار یک ماشین بزرگ پارک می کند. اون یک کرایسلر است. در طلا!

فصل هجدهم (Kapitel 18)

Birkan geht in die Küche.

Er nimmt ein Bier. Ein «Berliner Kindl».

Dann geht er ins Wohnzimmer.
Er macht den Fernseher an.

Um achtzehn Uhr kommt die Sportschau mit der Bundesliga.

In dem Haus kann man alle deutschen Programme sehen.

بیرکان به آشپزخانه می رود.

اون یک آب جو بر می دارد. یک «کیندل برلینی».

سپس به اتاق نشیمن می رود.
تلویزیون را روشن می کند.

ساعت شش برنامه ورزشی با (پخش) بوندسلیگا می آید.

در خانه می توان تمام برنامه های آلمانی را دید.

فصل نوزدهم (Kapitel 19)

Claudia und Lucy gehen in den Swimmingpool.

Sie schwimmen ein paar Runden.

Dann geht Claudia in ihr Zimmer.

Sie legt sich auf das Bett.

کلودیا و لوسی به استخر می روند.

آن ها چند دور شنا می کنند.

سپس کلودیا به اتاقش می رود.

او روی تخت دراز می کشد.

فصل بیستم (Kapitel 20)

Das Zimmer ist schön.

Das Haus ist schön.

Mallorca ist schön.

Aber Claudia ist deprimiert.

Sie ist allein.

Sie hat Tränen in ihren Augen.

Dann schläft sie ein.

اتاق زیبا است.

خانه زیباست.

مایورکا زیباست.

اما کلودیا افسرده است.

او تنهاست.

اشک در چشمانش حلقه زده است.

سپس او به خواب می رود.

✅ در پست بعدی، قسمت سوم داستان جذاب “کلودیا، مایورکا” را با هم دنبال می کنیم.

لیست قسمت‌‎های داستان آلمانی «Claudia, Mallorca»

لیست داستان‌های آلمانی سایت رپیدلرن :

(تمام لینک‌ها به قسمت اول از هر مجموعه داستان است – لیست ادامه داستانها در انتهای هر داستان قرار دارد)

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا