گابالینو گربه ی جادوگر (قسمت اول)

✅ خواندن داستان های کوتاه به زبان انگلیسی راهی عالی برای بهبود سطح زبان شماست. در بخش “داستان کوتاه انگلیسی” سایت رپیدلرن می تونید داستان های کوتاهی را که مخصوص زبان آموزان انگلیسی نوشته شده است را بخوانید.

با استفاده از این بخش شما روان خواندن و درک مطلب خود را بهبود می بخشید و به مرور زمان دایره لغات شما به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت. در این درس می توانید داستان انگلیسی جذاب دیگری را گوش کنید و مطالعه نمایید.

پیشنهاد ویژه

مجموعه داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (اپلیکیشن اندروید – دلفین)

یک مجموعه عالی با فایل صوتی و هایلایت همزمان متن و صدا، همراه با دیکشنری و امکانات دیگر

نرم افزار steps to understanding

پیشنهاد ویژه

کاملترین بسته کتابهای داستان انگلیسی (همراه با فایلهای صوتی)

بیش از ۶۰۰ کتاب داستان انگلیسی، شامل همه سطوح (مقدماتی تا پیشرفته)

کامل ترین پکیج کتاب داستان انگلیسی همراه با فایل های صوتی

On a dark and cloudy night, two tiny kittens crept out of the cave where they had been born, It was the first time they had set foot outside the cave. It was so dark that Boggolino could barely see his twin sister, Sootica. She was as black as the night itself.

در یک شب تاریک و پوشیده از ابر، دو بچه گربه کوچولو از غاری که در آن به دنیا آمده بودند، بیرون رفتند تا برای خودشان غذا پیدا کنند. آن جا آنقدر تاریک بود که گابالینو به سختی می توانست خواهر دو قلویش سوتیکا را ببیند، سوتیکا مثل خود شب سیاه بود!

“What do you want to be wehn you grew up?” asked Gobbolino.

گابالینو پرسید:«وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کار کنی؟»

“Oh, I’ll be a witch’s cat like Ma,” said Sootica. “I’ll learn magic and how to ride a brommstick and turn mice into frogs and frogs into guinea pigs. I’ll fly on the night wind with the bats and owls saying Mee eee ow! And people will say there does Sootica, the witch’s cat!”

سوتیکا گفت: «اوه! من می خواهم یک گربه جادوگر مثل «ما» باشم.» من میخواهم جادوگری و این که چطور یک دسته جارو را حرکت بدم و یا چطور موش ها را به قورباغه ها و قورباغه ها را به خوکچه ها تبدیل کنم را یاد بگیرم. من در شب های طوفانی با خفاش ها و جغدها می یییو می ییییو کنان پرواز خواهم کرد! و مردم خواهند گفت:«بیا اینجا سوتیکا، گربه جادوگر!»

Gobbolino was silent for a long time. Then he said: “I’ll be a kitchen cat. I’ll sit by the fire with my paws tucked under mt chest and purr. When the children of the house come in from scholl they’ll pull my ears and tickle and tease me. I’ll mind the house and chase the mice and watch the baby. And when all the children are in bed I’ll climb onto their mother’s lap. And they’ll call me Gobbolino the kitchen cat.”

گابالینو مدت زیادی ساکت ماند. بعد گفت: «ولی من می خواهم یک گربه آشپزخانه ای باشم. من می خواهم در حالی که دست هایم را زیر قفسه ی سینه ام گذاشته ام و خس خس می کنم در کنار آتش بنشینم و وقتی که بچه ها از مدرسه آمدند گوش هایم را بکشند، غلغلکم بدهند و با من بازی کنند. من از خانه مواظبت می کنم و موش ها را شکار می کنم و از بچه های خیلی کوچک مواظبت می کنم و وقتی که همهی بچه ها در رختخوابشان هستند من بالا می روم و کنار مادرشان می مانم و آن ها مرا گابالینو، گربه آشپزخانه صدا خواهند کرد.»

“Don’t you want to be bad?”

“No,” said Gobbolino. “I want to be good that people will love me. People don’t love a witch’s cat.”

گابالینو گفت:«تو که نمی خواهی گربه بدی باشی، نه؟ من که می خواهم آنقدر گربه خوبی باشم که همه مردم مرا دوست داشته باشند. چون مردم یک گربه جادوگر را دوست ندارند.»

Just then a ray of moonlight fell across the kittens. Sootica hissed and arched her back. “Brother! brother! One of your paws is white!”

در آن هنگام پرتو نوری روی بچه گربه افتاد. سوتیکا به طرف گابالینو برگشت و گفت: «برادر! برادر! نگاه کن، یکی از دست های تو سفید است!»

Everyone knows that witches’ kittens are black all over, from head to foot, with eyes as green as grass. In the deep dark cave, nobody had noticed. Now the moonbeam lit up a pure white sock. And his lovely round eyes were… blue.

همه می دانند که بچه گربه های جادوگر با چشم های سبز چمنی، از سر تا پا سیاه اند. در ته غار چون آنجا خیلی تاریک است هیچکس متوجه آن نشده است. اما حالا پرتوی ماه درست روی قسمت سفید بدن بچه گربه افتاده بود، و چشم های گرد دوست داشتنی اش به رنگ …. آبی بودند.

Sootica rushed into the cave. “Ma! Gobbolino has a white sock and blue eyes! And he wants to be a kitchen cat!” her mother came to the mouth of the cave. The witch was not far behind.

سوتیکا توی غار پرdn و فریاد زد: «ما! گابالینو یک دست سفید دارد! و چشم های آبی! و او می خواهد یک گربه خانگی باشد!» مادرش به دهانه غار آمد، جادوگر هم پشت سرش بود.

They knocked Gobbolino head over heels, cuffed his ears, pulled his tail and threw him into the darkest, dampest corner of the cave, among the witch’s toads.

وقتی آن ها این حرف را شنیدند: گابالینو را با مشت و لگد به زمین انداختند، به گوش هایش دکمه آهنینی آویزان کردند، دم اش را کندند و بعد او را داخل سیاه چال به گوشه نمناکی از غار و در میان قورباغه های حیله گر انداختند.

Later he heared the witch talking to his mother: “Sootica will make a clever little witch’s cat. But what shall we do with Gobbolino?”

کمی بعد او حرف های جادوگر با مادرش را شنید: «سوتیکا، یک گربه جادوگر باهوشی تربیت خواهد شد، اما حالا ما با گابالینو چه بکنیم؟»

When the moon rose, the witch and her cat mounted their broomstick with the two kittens in a bag behind them. They flew so fast that little Gobbolino, peeping through a hole in the sack, saw the stars’ flutter past like a shower of diamonds. It made him dizzy to look down. Sootica mewed with joy, but Gobbolino shivered and tears of terror dropped onto his white front paw.

“oh, please, please stop! Please!” he cried. But nobody paid any attention.

وقتی ماه طلوع کرد، جادوگر و گربه اش با دو بچه گربه در کیسه عقب آن ها، سوار دسته جارویشان شدند. آن ها به قدری سریع پرواز کردند که نزدیک بود گابالینو کوچک، از طریق سوراخ ته کیسه به بیرون بیفتد که در این حال او ستاره های چشمک زن را دید که از دور شبیه الماس های رگباری بودند. گابالینو هنگام نگاه کردن به پایین سرش گیج می رفت. سوتیکا با خوشحالی میو میو می کرد، اما گابالینو در حالی که می لرزید و از ترس پایین افتاده گریه می کرد، دست سفیدش را جلو برد و فریاد زد: «اوه! خواهش میکنم، خواهش می کنم بایستید!» اما هیچکس توجه نکرد.

At last the witch and her broomstick swooped down on to Hurricane Mountain. An ugly old hag lived there who agreed at once to take Sootica and train her to be a witch’s cat.

سرانجام زن جادوگر و دسته جارویش به سرعت و با کوهی از گرد و غبار فرود آمدند، در آنجا جادوگر پیر زشتی زندگی می کرد که از قبل تعیین شده بود که سوتیکا را نگهداری کند و او را یک گربه جادوگر تربیت کند.

Sootica was so happy that she hardly stopped to say goodbye to her little brother. She wanted to begin learning how to turn people into frogs and toads.

سوتیکا آنقدر خوشحال بود که به سختی ایستاد تا با برادر کوچکش خداحافظی کند، چون او می خواست زودتر یاد بگیرد که چطور آدم ها را به قورباغه ها و خوک ها تبدیل کند.

But the hag refused to take Gobbolino. “A witch’s cat with a white paw! No one will want him!”

اما جادوگر نگهداری گابالینو را نپذیرفت. «یک گربه جادوگر با دست سفید! هیچکس او را دوست نخواهد داشت!»

So Gobbolino rode away on the broomstick, behind his mother and the witch. They visited fifty caves, but none of the other witched wanted Gobbolino because of his white paw and blue eyes. They flew home again, and the witch flung Gobbolino back among the toads.

از این رو گابالینو در یک گوشه ای از دسته جارو، پشت سر مادرش و جادوگر سوار شد. آن ها به پنجاه غار سر زدند اما هیچکدام از جادوگرهای دیگر، گابالینو را به خاطر دست سفید و چشم های آبی اش نپذیرفتند. این شد که آن ها دوباره به خانه برگشتند و دوباره جاوگر گابالینو را در اتاق تاریکی در میان قورباغه ها انداخت.

In the morning he woke up and found himself all alone. The witch and his mother had gone. “Suppose they neve come back. Oh, what shall I do?”

صبح وقتی گابالینو بیدار شد تنهای تنها بود. جادوگر و مادرش رفته بودند. خیال کرد که آن ها دیگر هیچ وقت بر نمی گردند. «اوه، حالا من چکار کنم؟»

But then an idea struck him. “Now I never have to be a witch’s cat. I can go and find a hhappy home to live in for ever and ever!” and he stopped crying.

اما کمی بعد فکری به ذهنش رسید. «حالا من دیگر مجبور نیستم یک گربه جادوگر باشم، من می توانم بروم و یک خانه خوب پیدا کنم و برای همیشه در آن زندگی کنم!» و دیگر گریه نکرد.

The witch’s cave was on the edge of a forest not far from a river. Gobbolino washed his face and coat very carefully, an dthe n trotted through the fields till the forest was out of sight. In front of him was the bubbling river, with bright fishes in it that made his mouth water.

غار جادوگر در کنار جنگل و در نزدیکی یک رودخانه بود. گابالینو صورت و موهای بدنش را با دقت در رودخانه شست و بعد روی چمن ها و تا جایی که جنگل ادامه داشت به این طرف و آن طرف قل می خورد. جلوتر از او رودخانه خروشانی که در آن ماهی های زیبا و براق دهانشان را پر از آب کرده بودند، وجود داشت.

Quite soon, a lovely trout – pink and gold and blue – swam slowly towards him. Gobbolino trembled with excitement and lifted a fornt paw. At the same moment the trout saw him and flashed by with a swish of its tail. The kitten made one wild grab, overbalanced, and tumbled into the water.

کمی بعد چند تا ماهی قزل آلای دوست داشتنی صورتی رنگ و طلایی و آبی به طرف او شنا کردند. گابالینو در حالی که از شدت خوشحالی و هیجان می لرزید دستش را جلو برد تا یکی از آن ها را بگیرد، در همان لحظه ماهی قزل آلا او را دید و با تکان دادن دمش فرار کرد. بچه گربه یک شاخه انگور وحشی را به خودش بست تا سنگین تر شود و بعد توی آب پرید.

There was a terrible splash. Then he began to swim, as only a witch’s cat can. He swam and swam as the river carried him far from the cave where he was bnorn, He swam until the river ran into farmland. Some children were playing on the bank.

صدایی از آب بلند شد، ششششللللپپپ… بعد او شروع کرد به شنا کردن طوری که فقط یک گربه جادوگر می توانست مثل او شنا کند. او شنا کرد و شنا کرد تا این که رودخانه او را با خود برد و او از غار، همان جایی که او در آن به دنیا آمده بود، دورتر و دورتر شد. همچنان داشت شنا می کرد تا این که رودخانه به داخل یک مزرعه جاری شد. چند تا از بچه ها روی ساحل در حال بازی کردن بودند.

“Look! Look!” they shouted.

“There is a kitten out there in the water!”

آن ها فریاد زدند: «نگاه کنید! نگاه کنید! یک بچه گربه در آب وجود دارد.»

“He’ll drown!” cried on of the girls.

یکی از دخترها گفت: «او غرق خواهد شد.»

پیشنهاد ویژه

مجموعه داستانهای کوتاه انگلیسی با ترجمه فارسی (اپلیکیشن اندروید – دلفین)

یک مجموعه عالی با فایل صوتی و هایلایت همزمان متن و صدا، همراه با دیکشنری و امکانات دیگر

نرم افزار steps to understanding

پیشنهاد ویژه

کاملترین بسته کتابهای داستان انگلیسی (همراه با فایلهای صوتی)

بیش از ۶۰۰ کتاب داستان انگلیسی، شامل همه سطوح (مقدماتی تا پیشرفته)

کامل ترین پکیج کتاب داستان انگلیسی همراه با فایل های صوتی

لیست داستان های کوتاه انگلیسی سایت رپیدلرن

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا