4 اصطلاح کاربردی آلمانی

✔️ در این پست آموزشی می خواهیم ۴ اصطلاح مهم با واژه “der Arm” را که در زبان آلمانی پرکاربرد هستند به همراه فعل های هم معنی آن ها و همچنین مثال شرح دهیم.

jdm. unter die Arme greifen

✔️ معنی این اصطلاح به طور کلی “کمک کردن، حمایت کردن” می باشد.

🎯افعال “Unterstützen, beistehen, helfen” مترادف های این اصطلاح می باشند و همگی معنی “کمک کردن” می دهند.

💠به مثال زیر دقت کنید:

Wenn du große Probleme hast, kann ich dir finanziell unter die Arme greifen. Wir sind schließlich Freunde.

اگر مشکلات بزرگی داری، می توانم بهت از نظر مالی کمک مالی کنم. بالاخره ما دوست هستیم.

🔹 greifen (griff, hat gegriffen) گرفتن

🔹 finanziell از نظر مالی

🔹 schließlich بالاخره

پیشنهاد ویژه

خودآموز زبان آلمانی – سطح A1

خودتان آلمانی را (تضمینی) یاد بگیرید! شروع از الفبا، به فارسی، منطبق بر آزمونهای گوته

خودآموز زبان آلمانی در 30 روز پکیج اول

پیشنهاد ویژه

کاملترین منابع آموزش زبان آلمانی

ارزشمندترین منابع آموزش آلمانی، همه در یک پکیج (A1 تا C1)

کاملترین پکیج منابع آموزشی زبان آلمانی German Pack

پیشنهاد ویژه

نرم افزار دلفین – آلمانی (A1 تا B2)

فلش کارتهای آماده، دیکشنری، آموزش مکالمه، داستان آلمانی، تمرین شنیدار، تمرین لغت و گرامر و… همگی در نرم افزار دلفین

پیشنهاد ویژه

دیکشنری آلمانی دلفین

دیکشنری آلمانی به فارسی، فارسی به آلمانی و آلمانی به آلمانی (لانگنشایت، ۶۰ هزار لغت)، با تلفظ انسانی، قابلیت ارسال به جعبه لایتنر

دیکشنری آلمانی مخصوص اندروید

Die Beine unter die Arme nehmen

✔️به معنی “به سرعت گریختن، گریختن” می باشد.

🎯 “schnell weglaufen” مترادف این اصطلاح می باشد.

💠به مثال زیر دقت کنید:

Als ich den großen Hund kommen sah, nahm ich aber meine Beine unter die Arme.

وقتیکه من دیدم که سگ بزرگ داره میاد، به سرعت فرار کردم.

✔️ فعل “sah” گذشته (Präteritum) فعل “sehen” می باشد.

✔️همچنین “nahm” نیز گذشته (Präteritum) فعل “nehmen” می باشد.

jdn. Auf den Arm nehmen

✔️ به معنی “کسی را دست انداختن، فیلم کردن” می باشد.

🎯 فعل های “ärgern, narren” مترادف این اصطلاح می باشند.

💠به مثال زیر دقت کنید:

Er hast versucht, mich auf den Arm zu nehmen aber ich lasse mich nicht so leicht verschaukeln.

او سعی کرد که من را دست بیاندازه اما من اجازه ندادم به این راحتی بازیچه او شوم.

🔹 sich verschaukeln lassen بازیچه کسی شدن

🔹 versuchen (versuchte, hat versucht) سعی کردن، تلاش کردن

jdn. In den Arm fallen

✔️به معنی “مانع چیزی شدن، سنگی را جلوی پای کسی قرار دادن” می باشد.

🎯 فعل “behindern” مترادف این اصطلاح می باشد.

💠به مثال زیر دقت کنید:

Von dir hätte ich nicht erwartet, dass du mir bei diesem Aktion in den Arm fällst.

از تو انتظار نداشتم که در این اقدام مانع من شوی.

🔹 die Aktion -en عمل، اقدام

🔹 erwarten (erwartete, hat erwartet) انتظار یا توقع چیزی را داشتن

👍 امیدوایم بعد از خواندن این پست بتوانید از این اصطلاحات به خوبی در مکالمات روزمره خود استفاده نمایید.

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
لطفا محصول اضافی مورد نظر را انتخاب کنید
اسکرول به بالا